کشاورز واقعاً دوست نداشت که دختری زیبا که عینک آفتابی دارد با اشتیاق سیگار می کشد بدون اینکه خاکستر فرو رود. او تصمیم گرفت کمی آنها را منحرف کند و یک کرم شلاق را بر روی سینه سبزه بریزد و به صد زیبایی از لیسیدن آنها اشاره کرد و وقتی من آنها را در هر دو سینه آغشته کردم ، او آنها را با یک کیک بزرگ مقایسه کرد. دختر دوم نیز تصمیم گرفت سینه های خود را در معرض دید خود قرار دهد و به محض انجام این کار ، تمام آقایان وارد اتاق شدند که منتظر دعوت در اتاق بعدی بودند و بلافاصله با محبت گرسنه به دختران حمله کردند. اول از همه ، آنها با زبان خود در اطراف کلیتوریس سرگردان بودند و همین امر باعث هیجان و خیس شدن آنها می شد و به آنها می دادند تا اندام خود را بکشند و بدون اتلاف وقت ، فلم سکی افغانی شروع به رهایی آنها از سیگار کشیدن با یک نفرین کرد. لعنتی از طرف دیگر ، یک سبزه خواست که دوباره او را لعنتی کند و بلافاصله او را وارد خروس او کرد ، که این کار مونولوگ او را قطع کرد. سپس خانم با عینک بر روی لبه تشک قرار گرفت و با اسپرم در تمام صورت خود پوشانده شد.